- مناقصه عمومي يك مرحله اي فراخوان آگهي مناقصه عمليات خريد ، حمل و پخش آسفالت در سطح معابر شهرداري منطقه سه نجفآباد
- مزايده عمومي يك مرحله اي فراخوان آگهي مزايده واگذاري اماكن فضاهاي تحت اختيار سازمان فرهنگي ، اجتماعي و ورزشي شهرداري نجف آباد
- مزايده عمومي يك مرحله اي فراخوان آگهي تجديد مزايده ( نوبت پنجم ) فروش دو قطعه زمين واقع در يزدانشهر-بلوار شورا-ضلع جنوبي سالن بحران
- مناقصـه عمومي يك مرحله اي فراخوان آگهي مناقصه عمليات خريد ، حمل و پخش آسفالت در سطح معابر جنوبي شهرداري منطقه دو نجف آباد
- مناقصه عمومي يك مرحله اي فراخوان آگهي مناقصه عمليات خريد ، حمل و پخش آسفالت در سطح معابر شمالي شهرداري منطقه دو نجفآباد
نويسندگان
علی پزشكي
دكتر علي پزشكي فرزند دكتر عباس ، متخلص به پزشكي در سال 1288 خورشيدي در نجف آباد ديده به جهان گشود تعليم و تربيت اوليه را در محضر پدرش فراگرفته دوره هاي ابتدايي و متوسطه و عالي را در مدارس نجف آباد ، اصفهان و تهران گذرانده و به درجة دكتري در طب نائل گرديده است . در خلال مدارج تحصيلي به خواندن كتب ادبي و شعر پرداخته و ادبيات فارسي و عربي را در حد خويش فرا گرفته و گاه گاهي به مقتضاي حال در زمينه هاي مختلف شعري سروده است و در حدود سنين شصت سالگي تحت تأثير جاذبة خاصي به سرودن غزل پرداخته و غزل را از هر نوع شعر بهتر سروده است وي مدتي رياست بهداري نجف آباد را به عهده داشته و مدتي نيز در اصفهان رئيس درمانگاه امين بوده است وي پس از بازنشستگي اواخر عمر خود را در نجف آباد به طبابت اشتغال داشت و سرانجام در اواخر تابستان 1370 در منزل خويش در يك سرقت به قتل رسيد .
دلبرم با من دلخسته به ناز است هنوز دل به اميد وصالش به نياز است هنوز
يار اگر به من دلباخته بي مهري مي كرد مهر او در دل من محرم رازست هنوز
داستان من و معضوق به پايان نرسد بسكه اين قصه پرغصه دراز است هنوز
دين و دل در ره معشوق بداديم وليك مشكل آنست كه او بر سر ناز است هنوز
ميكشد هر نفسم آن بت عيار مگر قتل عشاق به معشوقه مجاز است هنوز
طاق ابروي ورا كه شيخ كه ديدست چرا رو به محراب به هنگام نماز است هنوز
لب لعل شكرينش كه شكر مي ريزد برگل عارض او غنچة باز است هنوز
چشم جادوي سياهش گه ز سحر انگيزي برتر از سامري شعبده باز است هنوز
قدر رعناي چو سروش چو خرامد به چمن پيش سرو چمن سر بفراز ست هنوز
دل مشتاق پزشكي كه زشك دلهاست عجب آن است كه در سوز و گدازست هنوز.
***************************
ابوالقاسم پاينده ( مليت: ايرانی قرن:14)
روزنامه نگار، داستانسرا، مترجم. تولد: 1292، نجفآباد. درگذشت: 18 مرداد 1363. ابوالقاسم نجفآبادى مشهور به ابوالقاسم پاینده، فرزند رضا، در اصفهان از سال 1301 تا 1309 به تحصیل علوم قدیم (صرف و نحو عربى، فقه اسلامى و فلسفه یونان) پرداخت. خدمت مطبوعاتى خود را از سال 1308 در روزنامهى «عرفان» (اصفهان) آغار كرد. از سال 1311 به تهران آمد و روزنامهنگارى را ادامه داد مدتها با روزنامههاى «شفق سرخ» و «ایران» همكارى داشت. مدتى نیز مدیر مجلهى «تعلیم و تربیت» بود. در سال 1321 مجله «صبا» را بنیاد نهاد و تا سال 1330 انتشار داد. ضمنا با مجلات دیگر از جمله مجلهى «معارف اسلامى» نیز همكارى مىكرد. ابوالقاسم پاینده در سال 1336 به سبب ترجمهى قرآن مجید به دریافت جایزه نایل آمده است. از ترجمههاى دیگر او مىتوان به این عنوانها اشاره نمود: التنبیه و الاشراف (على بن حسین مسعودى، 1349)؛ تاریخ طیرى یا تاریخ الرسل و الملوك (اثر محمد بن جریر طبرى در شانزده جلد، 1352)؛ اسرار نیكبختى (اوریزان ماردن، 1333)؛ تاریخ سیاسى اسلام از آغاز ظهور تا انقراض دولت اموى (دكتر حسین ابراهیم حسن، سه جلد، 1318)؛ چرا فرانسه شكست خورد (آندره موروآ، 1319)؛ در آغوش خوشبختى (لرد آورى بورى، 1313)؛ زندگانى محمد (ص) (دكتر محمد حسنین هیكل، دو جلد، 1317)؛ مروج الذهب (از مسعودى، دو جلد، 1344)؛ تاریخ عرب (از فیلیپ حتى، دو جلد، تبریز، 1344)؛ نهج الفصاحه (س) (كلمات قصار حضرت رسول، جلد اول: 1326)؛ سخنان محمد (ص) (كلمات قصار با ترجمه، 1318)؛ عشق و زناشویى (نیكلا حداد، 1335). در سال 1326 به ریاست ادارهى تبلیغات برگزیده شد و در دورهى دوم مجلس مؤسسان نامزد نجفآباد بود. ابوالقاسم پاینده داستان هم مىنوشت. داستانهایش تركیبى از خاطره و موعظهاند و بیشتر به انتقاد از زندگى ادارى در سالهاى پیش از 1320 اختصاص دارند. در چند داستان نیز به نشان دادن جنبههاى مضحك زندگى روستایى و خاطرات دوران كودكى مىپردازد. از جمله آثار داستان وى مىتوان به این عنوانها اشاره نمود: رمان قاتل (اصفهان، 1313)؛ در سینماى زندگى (مجموعه داستان، 1337)؛ دفاع از ملا نصرالدین (1347)؛ جناب آقاى دكتر ریش (1348)؛ مرده كشان جوزان و هفده داستان دیگر (1357)؛ داستانهاى برگزیده (1352)؛ و ظلمات عدالت (1354).از آثار دیگر او مىتوان به دستور نوشتن (اصفهان، 1309) و تمدن اسلام (از مجلدات تاریخ ویل دورانت) اشاره نمود. در 1290 در نجفآباد اصفهان متولد شد. تحصیلات جدید و قدیم را به خوبى ادامه داد و به ادبیات زبان فارسى و عربى تسلط پیدا كرد. زبان فرانسه را هم فراگرفت. به خدمت دولت درآمد، ولى كار اصلى او ترجمه و نویسندگى بود و كارهاى ادبى و علمى اولیهى او نشانگر ذوق و تسلط او به زبان فارسى است. چندى در مطبوعات اصفهان به كار ترجمه و نویسندگى اشتغال داشت، بعد به تهران آمد و مدتى به اتفاق على دشتى و عبدالرحمن فرامرزى در ادارهى راهنماى نامهنگارى شهربانى اشتغال داشت. بعد از 1320 مستقلاً به انتشار مجلهى هفتگى صبا كه روزهاى چهارشنبه منتشر مىشد مبادرت نمود. این مجله در نوع خود جالب بود و در آن مسائل اجتماعى براى اولین بار در ایران به طور عریان مطرح مىشد. حتى از لحاظ چاپ عكسهاى لخت و نیمهلخت نیز بىسابقه بود. داستانهاى عشقى كه تحریككنندهى جوانان است، هر هفته با آب و تاب تمام انتشار مىیافت. مخصوصاً عكسهاى ستارگان معروف سینما همه هفته روى جلد و داخل صفحات، و اخبار سینمایى جلب توجه مىكرد. این مجله خیلى زود با استقبال روبرو شد و تیراژ آن سرسامآور بالا رفت و مدیر آن از لحاظ اجتماعى موقعیتى پیدا كرد؛ مخصوصاً تبلیغات مجله هم بىسابقه و جالب بود. مجلهى صبا در عین حال مخالفین سرسختى هم داشت و با تمام قدرت مىخواستند از انتشار آن جلوگیرى كنند، ولى میسر نمىشد. مجلهى صبا چندین سال انتشار مىیافت تا تدریجاً تازگى خود را از دست داد و تعطیل شد. پاینده در بین مردم وجههى زیادى نداشت و دشمنان سرسختى پیدا كرده بود. نسبتهائى به او دادند. هرچه تلاش كرد بدنامى مجله را از خود دور كند، نشد. سرانجام به ترجمهى قرآن پرداخت و ترجمهاى از قرآن به دست داد كه در زمان خود بهترین ترجمهى فارسى بود. در دورهى بیست و یكم پس از چندین سال تلاش، نمایندهى نجفآباد شد. در مجلس تكروى كرد. گاهى عوامفریبى مىكرد. پس از آن دوره، دیگر به مجلس راه نیافت، از او كتابهاى زیادى انتشار یافته است كه هر یك در حوزهى خود درخور توجه است. ترجمههاى او روان است. ترجمهى كتاب در آغوش خوشبختى یكى از ترجمههاى سلیس اوست. حیات محمد (ص) و ترجمهى كلمات حضرت رسول (ص) تحت عنوان نهجالفصاحه از دیگر كارهاى علمى و ادبى او مىباشد. مهمترین كار پاینده، ترجمهى قرآن و ترجمهى تاریخ طبرى در 16 مجلد است. پاینده قصه و طنز نیز مىنوشت. در 73 سالگى در تهران درگذشت. از وى كتابخانهى معظمى باقى ماند كه غالب كتب آن به زبانهاى فرانسه و عربى بود. ظاهراً این كتابخانه از طرف وراث به فروش رفت و گویا علىرغم میل صاحب آن، در اختیار مؤسسات دانشگاهى و علمى قرار نگرفت.
**************************
نعمتالله صالحی نجفآبادی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
نعمتالله صالحی نجفآبادی، زادهٔ ۱۳۰۲ در نجفآباد اصفهان، مرگ شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۵ در بیمارستان بقیةالله تهران) فقیه شیعه و پژوهشگر علوم اسلامی بود.
فهرست مندرجات
۱ دیدگاهها
• ۲ آثار
• ۳ منابع
• ۴ پیوند به بیرون
دیدگاهها
صالحی نجفآبادی بر اهمیت مبانی کلامی و اخلاقی شریعت اسلام و لزوم تطبیق فقه و اصول با آنها تأکید داشت و در رویکرد اجتهادی خود بر اهمیت دلایل عقلی و نقلی معتبر و بیاعتباری بسیاری از احکامی که به استناد اجماع و «ادعای اجماع» صادر شده، اصرار داشت که این امر منشأ مخالفتهای بیشماری با آراء و نظرات او شد. وی به پیروی از استادش آیتالله بروجردی بر اهمیت فقه مقارن و تقریبگرایی و عدم تعصب در مواجهه با دستاوردهای فقهی اهل سنت اصرار میورزید. او همچنین بر لزوم بازخوانی تاریخ و تأثیر آن در کشف حقایق شریعت واقف بود و به همین جهت در تاریخ و «علم رجال» تبحر داشت و بخشی از کشفیات کمنظیر خود در مورد احادیث مجعوله را در کتاب «غلو» و برخی مقالات دیگر آورده است.[۱] از دید وی دانستن تمام علوم لازمه امامت امامان نیست و امامان تنها آگاه به همه احکام اسلام و امور اجتماعی و سیاسی هستند و علم آنها در موارد دیگر استثنایی است و عمومیت ندارد. وی برای اثبات نظر خود بر روایات، قرآن، نظر علمای پیشین (شیخ مفید و شیخ طوسی، علامه حلی و سید مرتضی) استناد می کند.از دید وی آگاهی به امور غیبی در مواردی خاص به خواست خدا به امامان و پیامبر الهام می گردد و عمویت ندارد.
[۲]
آثار
• شهید جاوید
• نگاهی به حماسهٔ حسینی
• حدیث های خیالی در تفسیر مجمع البیان به همراه چهار مقاله تفسیری
• ولایت فقیه، حکومت صالحان
• غلو، درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین
• جمال انسانیت، یا، تفسیر سوره یوسف
• قضاوت زن در فقه اسلامی همراه چند مقاله دیگر
• جهاد در اسلام
• مجموعه مقالات سیاسی، تاریخی، اجتماعی
• پژوهشی جدید در چند مبحث فقهی
• عصای موسی (ع)، یا، درمان بیماری غلو
دو کتاب شهید جاوید و نگاهی به حماسهٔ حسینی مربوط به واقعهٔ عاشورا هستند، که در زمان انتشار مناقشات و مباحثات بسیاری را در محافل مذهبی برانگیختند. آقای صالحی نجفآبادی در این دو کتاب، نظریهٔ شیخ طوسی و سید مرتضی از علمای شیعه را در مورد قیام امام حسین، از روی اجتهاد و تحقیق پذیرفته و فلسفهٔ این قیام را برپایی حکومت اسلامی دانسته و برخی از اظهار نظرها مبنی بر اشتباه امام حسین و یا این ادعا که امام سوم شیعیان به قصد اینکه خود را به کشتن دهد، به سوی کربلا حرکت کرد را مردود دانسته است.†
****************************
غلامرضا آسفي
غلامرضا آسفي نجف آبادي فرزند دكتر غلامعلي آسفي در سنة 1319 خورشيدي در شهر كرمانشاه ديده به جهان گشود . تا سنين 8-7 سالگي بزرگ شده طرقبه چهار فرسخي مشهد است كه داراي آب و هواي لطيف كوهستاني مي باشد . تحصيلات كلاس هاي اول ، دوم و سوم ابتدايي هود را در شهر هاي ايرانشهر و سراوان گذرانده و بقية تحصيلات خويش را تا دريافت ديپلم رياضي در دبيرستان پهلوي شهرستان نجف آباد سپري كرده است و در سال 1338 پس از گذراندن دوره تربيت معلم به استخدام وزارت آموزش و پرورش در آمده در سن 20سالگي ازدواج نموده و حاصل اين ازدواج دو فرزند است كه از او باقي مانده ، وي در حسن خط و نقاشي مشهور بوده و به همين جهت سمت دبيري خط و نقاشي دبيرستان هاي نجف آباد را داشته است .
وي از علاقه مندان ادبيات فارسي بوده و به همين جهت وقتي كه در رشتة انگليسي دانشگاه اصفهان در دانشكده ادبيات قبول شد وارد دانشكده نگرديد . او به علت ناراحتي هاي رواني و گويا تحت تأثير مطالعة آثار صادق هدايت و همينگوي چندين مرتبه و به صورتهاي مختلف و داروهاي متنوع اقدام به خودكشي كرده است . كه قبل از مرگ او را نجات داده اند و سرانجام در سال 1345 در ماه آذر ضمن گردش به وسيلة تفنگ شكاري دوستش و به نحوي غيرعادي و مرموز اقدام به خودكشي كرده است .
در يادداشتي كه آخرين نوشتهي اوست و در دو برگ نوشته شده كه يكي ازآنها در منزلش و ديگري در جيب كتش پس از مرگ پيدا شده چنين نوشته است :
«من با اراده خود و براي تسكين بخشيدن به آلام درونيام اقدام به خودكشي كردهام و هيچ كس در امر كشتن من هيچ گونه دخالتي نداشته است . »
اشعار وي به سبك قدما كمتر و بيشتر شعر نو و دكلمه است كه نمونههايي چند در اينجا به نظر دوستان مي رسد. آثار ادبي و شعار وي نسبتاً زياد بوده ولي آنچه مسلم گرديده چند روز قبل از مرگ همه را سوزانده و نابود كرده است.
وي جواني گوشه گير و منزوي بوده و رفت و آمد و مجالست وي فقط اختصاص به دوستان اهل دل در كنار سبزه و آب در باغ و صحرا دور از اجتماع داشته، به نظر مي رسد كه وي از دورنگي هاو تبعيضاتي كه در بين مردمي بوده رنج مي برده و اعتكاف وي از خلق الله براي كناره گيري از همين آلودگي ها و نيرنگ ها بوده است .
******************************
آيت الله شيخ سيف الله نور محمدي
آيت الله شيخ سيف الله نور محمدي فرزند عباس، در سال 1312 هـ.ش در نجف آباد به دنيا آمد. قبل از بلوغ در سال 1327هـ.ش به قصد زيارت کربلا رفت و حدود سه سال مشغول کفش دوزي بود. روز ها کار مي کرد و شبها به دروس ديني و قرآن مي پرداخت. در 16 سالگي به دروس طلبگي مشغول شد و از مقدمات تا کفاية الاصول را در کربلا نزد آيات بزرگ: شيخ يوسف خراساني، سيد محمد شيرازي و سيد اسدالله صدر هاشمي اصفهاني فرا گرفت. در آنجا از آيت الله سيد مهدي شيرازي (پدر سيد محمد شيرازي)مختصر شهريه اي دريافت مي کرد. سپس به حوزه نجف رفت و به درس خارج حضرات آيات: خويي، امام خميني، سيد عبد الاعلي سبزواري، شيخ محمد حسين حلّي و شيخ غلامرضا باقري نجف آبادي حاضر شد. بعد از 24 سال سکونت و تحصيل در نجف و کربلا به ايران بازگشت و در قم به درس آيات عظام: گلپايگاني و فاني اصفهاني رفت. اکنون در قم به تدريس سطوح عاليه اشتغال دارد.
آثار ايشان عبارت است از:
1- دلائل الشريعه في شرح وسائل الشيعه»که به سند شناسي روايات ، همانند مجلسي پرداخته است و هنوز به چاپ نرسيده است. بر اين کتاب آيت الله فيروزآبادي و استادش فاني اصفهاني تقريظ و تأييد مفصل نگاشته و مقام علمي و عملي مؤلف را بيان کرده اند. نسخه خطي و اصلي آن را به کتابخانه آيت الله مرعشي نجفي (رض)سپرده است.
2- اخلاقيات
3- آداب الصلواة»که در ضمن کتابهاي ديگر به چاپ رسيده است.
*************************
مصطفی ایزدی
نویسنده ، روزنامه نگار و فعال سیاسی معاصر
او در تاریخ ۱۰/۰۷/۱۳۲۹در شهر نجف آباد متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان رساند و در همان دوران نوجوانی به نگارش یک جلد کتاب در باره نقد سینمای رایج پرداخت. علاوه بر فعالیتهای فرهنگی و هنری که در حین تحصیل به آنها اشتغال داشت در کمک به خانواده خود هم فعال و دلسوز بود همین امر موجب شد تا مدتی دیر تر به دانشگاه راه یابد. وی در دانشگاه تبریز که یکی از فعالترین مراکز آموزش عالی کشور در جنبشهای دانشجویی بود در رشته عمران پذیرفته شد و فعالیتهای سیاسی خود را با نوشتهها و مقالات خود و همکاری با گروههای سیاسی دانشجویی آغاز کرد.
وی پس از فراغت از تحصیل به عنوان ناظر پروژههای ساختمانی در مشهد به فعالیت اشتغال داشت و پس از آن در سال ۱۳۵۸به عنوان نویسنده به رادیو راه یافت. وی پس از مدتی به عنوان مدیر رادیو گرگان به آن اداره رفت و پس از آن مدیریت کل صدا و سیمای مازندران را به عهده گرفت. در سال ۱۳۶۲ بود که به نگارش و چاپ کتاب زندگینامه آیتالله منتظری اقدام کرد. این کتاب در دو جلد و با عنوان «فقیه عالیقدر» (عنوانی که خمینی برای آیتالله منتظری به کار برده بود) مهمترین و کاملترین مرجع در خصوص زندگی سیاسی و علمی آیتالله منتظری به شمار میرود.
وی در خلال سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ صاحب امتیاز و مدیر مسئول هفته نامه «آوا» بود که در گستره سراسری و با موضوعیت سیاست داخلی و مسایل فرهنگی منتشر میشد. آوا به دلایل سیاسی و در توقیف فلهای مطبوعات به بهانه ترویج سیاسی آیتالله منتظری در بهار ۱۳۷۹ به محاق توقیف رفت و پس از آن به دستور قاضی مرتضوی به طور دایم لغو پروانه شد.
ایزدی در عین اینکه کارمند رسمی سازمان صدا و سیما در پست سازمانی پزوهشگر ارشد بود مسوولیتهای متعددی در نهادهای دیگر دولت داشت که از آن جمله میتوان به ۱۲ سال سابقه معاونت سیاسی امنیتی وی در استانداریهای خوزستانKhozestan))(در زمان جنگ)، خراسانKhorasan)) (در زمان استانداری علی جنتی) و تهران Tehran))(استانداری طاهری)، قائم مقامی ستاد تبلیغات جنگ به مدت ۲ سال، عضویت در هیئت مدیره شرکت عمران شهرهای جدید وزارت مسکن و شهرسازی، مدیریت عاملی شرکت فرهنگ فیلم و ... اشاره کرد.
زندگی خصوصی
وی دارای ۵ فرزند (۳پسر و ۲ دختر) است که دوران بازنشستگی خود را با باغبانی در دل کوههای فیروزکوه و نویسندگی کتاب و مقالات در روزنامهها میگذراند.
تالیفات
مصطفی ایزدی بیشتر از بیست جلد کتاب تالیف و منتشر کردهاست که بیشتر آنان در حوزه زندگینامه نویسی شخصیتهای بزرگ پس از انقلاب، نقد سیاست داخلی ، ژورنالیسم و امور فرهنگی است. کتاب اخیر وی هم با عنوان «فرهنگ معابر تهران» از سوی مرکز مطالعات جغرافیایی شهرداری تهران به چاپ رسیدهاست . از وی همچنین بیش از ۴۰۰ مقاله و نقد در روزنامهها داخلی در حوزههای فرهنگی، سیاسی و روزنامه نگاری به چاپ رسیدهاست.
*******************************
حجت الاسلام و المسلمين مصطفي زماني
حجت الاسلام و المسلمين مصطفي زماني فرزند محمد باقر ،سال 1353هـ.ق در نجف آباد در خانواده اي اهل فضل و تقوا ديد ه به جهان گشود. دروس ابتدايي را در زادگاهش در کنار کسب و کار به پايان رساند. سپس مشغول تحصيل علوم ديني گرديد و به مدت دو سال در نجف آباد مقدمات را نزد اساتيدي همچون شيخ ابراهيم رياضي آموخت. براي ادامه تحصيل به قم هجرت نمود و از محضر درس آيات عظام: بروجردي، منتظري، امام خميني، اعتمادي، ستوده و مشکيني فيض برد.
او به نويسندگي و پاسخ به نياز هاي نسل جوان روي آوردو در اين راه سي سال از نويسندگان موفق، درد آشنا و سر شناس قبل از پيروزي انقلاب و بعد از آن بود. در اين راستا آثار مورد نياز را در زمينه هاي گوناگون با شرايط سخت اقتصادي و کمبود امکانات به جامعه عرضه کرد. او انساني با تقوا ، با اخلاص، زمان شناس ، پر کار ، مسؤوليت شناس ، با صداقت و دلسوز بود.
وي در زمان شاه هنگامي دست به قلم برد که فساد ،جامعه و جوانان را فرا گرفته بود. نوشته هاي ايشان جوانان را از گمراهي نجات داد و به رشد انقلاب اسلامي کمک نمود. در سراسر کشو ر به سؤالات جوانان به وسيله نامه نگاري پاسخ مي داد و آنها را هدايت مي کرد. در يکي از نامه هايي که جواني بعد از فوت ايشان فرستاده بود، در حاليکه از رحلت ايشان خبر نداشت ، مي نويسد: زندگي من مديون شماست زيرا من با خواندن کتاب جوانان چرا؟ از کارهاي بد خود دست بر داشتم .
به دنبال نوشتن کتابهايي همانند: ابراهيم بت شکن، قهرمان توحيد،کودک نيل و شيعه و زمامداران خود سر که روح انقلابي داشت ، از طرف ساواک دستگير و محکوم به يک سال زندان گرديد و يک نوبت هم در قم دستگير شد و به زندان شهرباني قم منتقل گرديد. آقاي دکتر باهر مي فرمايند: «در زمان شاه استاد مصطفي زماني در زندان شهر باني قم زنداني بود، فرزند آيت الله گلپايگاني گفتند اگر مي تواني از ايشان عيادت کن و به بهانه اي وي را به بيمارستان منتقل ساز. من هم پس از عيادت با ايشان در زندان با رياست وقت شهرباني تماس گرفتم و به او گفتم ايشان از مشاهير اسلام است و حالش بد است اگر در زندان بميرد براي شما درد سر خواهد شد. لذا فوري ترتيب انتقال وي را به بيمارستان دادند، و بعد ايشان را تبرئه نمودند.»
جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاي صادقي اردستاني مي فرمايند: «يک روز در تهران همراه آيت الله ربانّي شيرازي در منزل آيت الله شهيد سعيدي جلسه اي داشتيم، شهيد سعيدي به من فرمودند: به عقيده من در ميان نويسندگان مسلمان ، کسي را به اين پر کاري سراغ ندارم ، مي توان موضوعي را به ايشان داد و پس از يک ماه آن را به صورت کتاب تحويل گرفت.»
مصطفي زماني به خاطر نياز جامعه ، با کمک همفکران خود «انتشارات پيام اسلام»را در سال 1349 هـ.ش تأسيس کردند. او عمر شريف خود را وقف نوشتن، مبارزه با مفاسد اجتماعي، پاسخ به نياز جوانان و فرهنگ سازي جامعه نمود. رمز موفقيت استاد در نويسندگي چند چيز مي باشد:
1-نظم 2-تلاش 3-اخلاص در کار و برنامه 4-زمان شناسي و شناخت دردها و نيازهاي اجتماعي 5-صداقت 6-وظيفه شناسي
نامبرده در سال 1369 هـ.ش به ديار باقي شتافت و با تشييع جنازه اي بزرگ در يکي از حجرات حرم حضرت معصومه «س»در قم به خاک سپرده شد. روحش شاد.
مصطفي زماني داراي 43اثر و کتاب چاپ شده مي باشد:
1-«شيعه و زمامداران خودسر»
2-«آينده اسلام »
3-«کودک نيل يا مرد انقلاب »
4-«به سوي اسلام با آيين کليسا »
5-«ابراهيم بت شکن »
6-«کنفرانس مذهبي لبنان و ملت فلسطين»
7-«سليمان و بلقيس»
8-«چرا رفوزه شدم؟»
9-«طمع کاران کينه ورز»
10-«قصه هاي قرآن»
11-«مردان پاک»
12-«دختر وظيفه شناس»
13-«جنايات غربي»
14-«راه و بيراهه»
15-«علي بن ابيطالب «ع»»
16-«اسلام و تمدن جديد»
17-«اسلام و خدمات اجتماعي»
18-«دوستيهاي تلخ و شيرين»
19-«داستانهاي مصور اسلام و کودکان»
20-«فروع دين»
21-«کارنامه سياسي-اجتماعي»
22-«اعتياد هاي خطرناک»
23-«رمز ترقي»
24-«پيشگويي هاي علمي قرآن»
25-«پيمان زناشويي»
26-«مرگ سبز»
27-«مذهب و رهبر ما»
28-«حدود خسارات جهان و انحطاط مسلمين»
29-«نقش کليسا در ممالک اسلامي»
30-«سالنامه (1-8)»
31-«چهل حديث»
32-«طوفان جواني»
33-«مجله نرجس»
34-«ديوان اميرالمؤمنين عليه السلام»
35-«نهج البلاغه»
36-«جوانان چرا؟»
37-«ديوان علي عليه السلام»
38-«مبارزه با خودکشي»
39-«عروسي،تولدي جديدي»
40-«بلوغ و غريزه جنسي»
41-«وسواس»
42-«امام موسي کاظم عليه السلام»
43-«نکاتي درباره دستگاه آفرينش»
************************
بهرام صادقی
بهرام صادقی (۱۳۱۵-۱۳۶۳) نویسنده معاصر ایرانی است. وی نویسنده داستان کوتاه و از مهمترین چهرههای جنگ اصفهان است.
یک مجموعه داستان کوتاه به نام سنگر و قمقمههای خالی و همچنین یک داستان بلند به نام ملکوت از وی باقی ماندهاست.
اغلب داستانهای وی نمایانگر فروپاشی و بیهودگی زندگی شهری است.
فهرست مندرجات
[نهفتن]
• ۱ زندگی
• ۲ ویژگیها
• ۳ آثار
• ۴ آثار درباره بهرام صادقی
• ۵ منبع
• ۶ پیوند خارجی
[ویرایش] زندگی
بهرام صادقی در ۱۸ دی ۱۳۱۵ در نجفآباد به دنیا آمد. او تا سال ۱۳۳۴ در اصفهان زندگی کرد و سپس برای ادامه تحصیل در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، به تهران سفر کرد.
از سن بیست سالگی همزمان با تحصیل در رشتهٔ پزشکی، داستانهایش را در مجلات ادبی به چاپ میرساند. وی پس از سی سالگی کمتر مینوشت.اولین داستان کوتاهاش وقتی بیست سال سن داشت منتشر شد و «ملکوت»، تنها داستان بلندش، را در بیست و پنج سالهگی منتشر کرد.
مجموعه داستان «سنگر و قمقمههای خالی»، داستان بلند «ملکوت» و چند داستان کوتاه پراکنده، کل آثار او را تشکیل میدهند. همین دو کتاب چاپ شده آنقدر بود که او را از بزرگترین داستان نویسان معاصر ایران و صاحب سبکی پیشرو بدانند.
بهرام صادقی در شامگاه دوازدهم آذر ۱۳۶۳ به دلیل ایست قلبی در منزلش در تهران درگذشت.
[ویرایش] ویژگیها
بهرام صادقی از نوآورترین نویسندگان ایرانی است، سبک خاص خود را دارد. وی ایجاز زیادی در داستانهایش دارد و بیشتر به مسایل روانشناختی میپردازد.
خسرو گلسرخی میگوید: «نوشتههای بهرام صادقی کارنامة دو دهه از تاریخ زندگی اجتماعی ما است".
[ویرایش] آثار
• سنگر و قمقمههای خالی ناشر کتاب زمان (۱۳۴۹)
• ملکوت
• وعده دیدار با جوجوجیتسو
[ویرایش] آثار درباره بهرام صادقی
• محمدرضا اصلانی، «بهرام صادقی: بازماندههای غریبی آشنا» (انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۴)
• حسن محمودی «خون آبی بر زمین نمناک؛در نقد و معرفی بهرام صادقی»، نشر آسا،۱۳۷۷
************************************